به نام هزار رنگ.
شروع کنید ای قلم های رنگین.
بکشید از زشتی های من.
اری.بکشید از ناتوانی من در مقابل عشقی که نتوانستم ان را نگه دارم.
بکشید از زشتی های زات من.
خسته ام از منت های بی پایان.
خسته ام از دوری او.او مرا تنها گذاشت مقابل هزار رنگ.
ای قلم ها کنار بروید و بگذاری قلم سیاه،سیاه بختی مرا به قاب بکشد.
بگذارید از سیاه بختی من او شاد شود.
به او بگویید غمگینم در برابر منت ها.
دلم از او سیاه شد... .