بنواز ای بانوی زیبا.
بنواز از غم های من.
بنواز از سکوت های بی پایان.بنواز از دردی که مرا در اغوش خود گرفت.
با ان دست های ظریفت مانند شبنم بهاری بنواز.
بنواز از سکوت شب های پر خاطره.
وقتی نسیم صبح میوزد غم ها مرا بیدار میکنند،و میگویند یادش بخیر.
ای دست های بی قافیه سکوت را از من بگیرید.
ای دست های بی عاطفه سکوتم رابشکنید،تا خدا دل شکسته ام را ببیند.
ای دست ها ی کوچک عشق،خدارا... .